برای درمان افسردگی همسر خود چه کنیم؟

درست است که  شرایط هر فردی کاملا متفاوت از دیگری است ، ولی افسردگی باعث می شود مردم احساس تنهایی، بی کفایتی و سوء تفاهم و حتی انزوا کنند.  

به همین دلیل گاهی اوقات دوست نداریم دردمان را به کسانی که دوستشان داریم ابرازکنیم. دلیل دیگر آن است که  توسط افراد دیگر صدمه دیده ایم و نمی خواهیم ریسک کنیم و حالمان از آنچه هست بدتر شود.

وقتی یک فرد افسرده از عشق خود بدون گفت و گو عقب می کشد، سبب سوء برداشت های زیادی می شود. همسر او ممکن است متوجه نشود که چرا رابطه ی جدی آنها به سردی، انحراف و حتی خشونت کشیده شده است. آنها ممکن است تعجب کنند چه کرده اند که طرف مقابلشان را رنجانده اند یا ممکن است بترسند که نکند ناگهان شریکشان انها را تنها بگذارد.

افسردگی علاوه بر ایجاداحساسات شدید مانند خجالت، ناراحتی و بی ارزشی می تواند خودش را به شکل مشکلات جسمی نیز نشان دهد. این مشکلات شامل تغییر در تحریکات جنسی، خواب و اشتها می شود و ممکن است باعث کاهش انرژی و حتی درد جسمی مثل سر درد ، شکم درد ، کمر درد یا گردن درد  شود.  این موضوع باعث ناراحتی بیشتر همسر شما می شود که چرا کسی را که دوستش دارند بیمار است یا علاقه ای به رویداد ها و فعالیت هایی مثل رابطه ی جنسی ندارد.

تجربه یک زن از افسردگی اش

درمان افسردگی همسر

نشان دادن احساساتم آن هم وقتی که دچار افسردگی شده بودم، کار چندان راحتی نبود. من حوصله هیچ چیزی را نداشتم. می ترسیدم که با من به عنوان یک فرد ناسپاس رفتار شود. من خودم را به خاطر طرز فکرم مقصر می دانستم و می گفتم که من فرد منفی ای هستم. به خاطر افسردگی  عوارض آن، همسرم مرا ترک کرد. خدا می داند چقدر شب ها تا صبح روی تخت گریه می کردم و به خود می گفتم که او مرا ” آنگونه ” که بودم  نتوانست تحمل کند .در نهایت به من گفتند که قرص مصرف کن و یا پیش یک روانشناس برو تا حالت خوب شود.

دو سال پیش من مجدد ازدواج کردم. به دلیل تجربه قبلی ام بسیار سخت بود که دوباره اشتباهات قبلی را تکرار کنم اما زمانی که مجددا دچار افسردگی شدم، باز هم عقب  کشیدم و خودم را کاملا باختم. اما اینبار  تصمیم گرفتم تا با همسرم راجع به افسردگی و رفتارهای ناشی از آن آزادانه صحبت کنیم.

با گذشت زمان من بهبود زیادی پیدا کردم و با همسرم به 5 نتیجه کلی رسیدیم که میخواهم آن ها را با شما نیز در میان بگذارم. آنچه به ما کمک کرد ممکن است برای همه کارساز نشود اما اینها راههایی است که ما پیدا کردیم و واقعا در پیشگیری از عوارض افسردگی کمک کننده بود.

5 روش برای درمان افسردگی

1- گفتگو را در اولویت اول بگذارید.

این کار می تواند بسیار آسان باشد. مثل تغییر جمله ی ” خدایا خیلی ناراحتم ” به ” من افسرده ام ” .با این کار باعث می شوید همسرتان بفهمد که این حال شما از ناراحتی به خاطر راه بندان یا مشکل پولی، شدیدتر است. محرک ها، اخطارها، نشانه ها و علائم خود را برایش توضیح دهید تا راجع به بیماری شما بهتر بفهمد و با افسردگی شما حمایتی برخورد کند.

2- کلماتی رمزی پیشنهاد دهید.

برای من هنوز سخت است که بگویم “افسرده هستم “. به دلایلی این دو کلمه در گلویم مثل سیمان چسبیده اند. شرمندگی سالهای زیادی به این دو کلمه وصل شده و انگار که من تسلیم افسردگی شده ام.

در طول زمان همسرم راهی پیدا کرده است که بتوانیم در زمان افسردگی گفتگو را ادامه دهیم. او خواهد پرسید که :در آشپزخانه ای یا پذیرایی؟ به این معنی که در حال حاضر چه حدی از  حس افسردگی را داری؟ و من جواب خواهم داد : در پایین خیابان یا راهرو یا روی تخت!

یک راه دیگر که گفتگویمان را افزایش می دهیم، پرسیدن سوال های دقیق تر است. وقتی من می گویم ” حالم خوب نیست ” او خواهد پرسید ” از نظر جسمی یا عاطفی ؟” . اینکار به مکالمه ماجریان می دهد به جای اینکه هردو ساکت شویم.

3- سعی نکنید به تنهایی مشکلی را حل کنید.

فردی که با افسردگی دست و پنجه نرم می کند، به درماندگی گرایش پیدا می کند و ممکن است بخواهد به تنهایی آنرا حل و فصل کند. کسی که افسرده است معمولا می داند که  چه کاری لازم است تا وضعش بهتر شود ولی در آن زمان انرژی لازم را ندارد. در این شرایط بهتر است به آسانی و قدرتمندی با همسرتان همراه شوید.

افسردگی

به جای درمان یا تغییر او قبول کنید که این بخشی از رابطه است. گرفتن دست او ، نگاه کردن به چشمان او و گوش دادن به حرف هایش بسیار کمک کننده تر از مشاوره برای کارهایی است که باید انجام دهد. به زبان آوردن افکار و احساسات می تواند به طور موثر علائم افسردگی او را کاهش دهد. دانستن اینکه وقتی در بدترین شرایط هستید کسی  هست که شما را دوست دارد، بسیار التیام بخش است و به فرد افسرده قدرت می دهد.

4- حمام کردن و خوردن یک غذای خوشمزه

رفتن به حمام گرم، خوردن چای یا غذا به همراه فرد دیگر  و یا حتی یک ماساژ کمر برای کسی که از افسردگی رنج می برد، می تواند بسیار موثر باشد. افسردگی معمولا باعث می شود فرد احساس بی ارزشی یا زشت بودن کند، اما بیان کلمات دلگرم کننده باعث زیبا شدن زندگی او می شود.

یافتن راه های دیگر برای ابرازصمیمیت زمانی که همسرتان احساس خوبی ندارد، نشاندهنده ی حساسیت شما است و فشاری را از دوش او که شاید احساس ناکامل بودن کند، بر می دارد.

5- به او مثبت ها را یادآوری کنید و او را تشویق کنید.

افراد افسرده ممکن است فکر کنند چیزهایی که حس می کنند، نتیجه ی شخصیتی است که دارند. این می تواند منجر به تنفر آنها از خود شود. انها ممکن است از اینکه نمی توانند احساساتشان را بخوبی کنترل کنند، احساس شرمندگی یا گناه کنند. همسر من معمولا به من یاد آوری می کند که افسردگی  من، خود من نیست و من از آن جدا هستم.

هم چنین او به من یاد آوری می کند که افسردگی یک بیماری است و فرد بیمار مانند سایر بیماری ها تقصیری ندارد. وقتی او قدرت و موفقیت های گذشته ام را به یادم می آورد، به من قدرت دوباره می بخشد و حال مرا بهتر می کند.

و اما کلام آخر

وقتی شریک زندگی قرار نیست ازکسی  که دوستش دارد و افسرده است، دور شود می تواند یک سیستم حمایت قوی برای او درست کند که برای سلامت روان او بسیارحیاتی است. یک همسر خوب با داشتن تحمل، درک و گفتگو می تواند باعث بهبود کسی که دوستش دارد گردد و کاری کند تا او راحت بتواند در مورد مشکلش گفتگو کند .

رابطه ای که یک یا هر دو نفر افسرده باشند، می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. اما اگر هر دو اشتیاق داشته باشند که برای یکدیگر زمان صرف کنند و برای آن تلاش کنند، نتیجه ی آن یک رابطه ی قوی و حمایت کننده خواهد بود که بر پایه ی اعتماد ساخته شده است.

دکتر مجید محمد پور روانپزشک در تهران

برای پرسش و پاسخ از دکتر روی لینک پرسش از دکتر کلیک کنید.

دسته بندی : دسته‌بندی نشده
Subscribe
Notify of

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

9 پرسش
Inline Feedbacks
نمایش همه پرسش ها

سلام آقای دکتر من بین دکتر روانشناس و و وروانپزشک یاهمون ( دکتراعصاب وروان یاروان درمانگر )موندم که پیش کدوم بایدمراجعه کنم میدونم که روانپزشک داروتجویزمیکنه امابرای درمان افسردگی ومشکلات زندگیمون بایدبه کدوم مراجعه کنیم ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام اگر روحیه افسرده دارید یا چیزی خوشحالتون نمیکنه یا اضطراب دارید یا بیخوابی یا اشتغال فکری شدید به روانپزشک مراجعه کنید.اگر مشکلات ارتباطی با همسر هست و مشکلات درک متقابل ،به روانشناس مراجعه کنید.اگر سابقه وراثتی از مشکلات اعصاب وافسردگی هست به روانپزشک مراجعه کنید.

سلام دکتر، خودم به روانشناسی علاقه دارم مقاله هاتون عالی بود همرو خوندم یه سوال دارم ازتون ، من از بچگی توی خوابام آیندرو میدیدم و افراد خوب یا بد رو به طور ۱۰۰ درصدی از طریق “حسی” تشخیص میدادم (آزمایش کردم از صحتش مطمئنم) ، توی سن نوجوونی lsd استفاده کردم و بعد از مراقبه و درونگرایی (در زمان “های” بودن با lsd) هر وقت به چشم‌های کسی نگاه میکردم گذشته ذات درونی و دلیل فلان کارش رو میفهمیدم (بازم میگم این چیزا توهم نیست امتحان کردم) جوری ک از مردم بدم میومد توی عمرم یه فرشته ک کاشکی شمارش رو گرفته بودم دیدم و بقیرو به شکل حیوانات مختلف با همون خصوصیات همون گونه (وقتی تمرکز میکردم میدیدم ن در حالت عادی) حالا سوالم اینه که به افرادی مثل من در دنیا چی میگن در ضمن بنظر رفیقام با همه فرق میکنم ببخشید طولانی شد ولی جالبه برام میخوام بدونم به افرادی مثل من چی میگن؟ داستان چیه؟
ممنون.

سلام اگه شوهر من نخواهد که زیاد گفت و گو کند یعنی حوصله حرف زدن نداشته باشد ولی من با کارهاش و رفتار هایش بفهمم افسرده هست چیکار کنم

سلام این اتفاق زیاد میفته.یعنی مردها خیلی وقتها افسرده میشن اما به درمان فکر نمیکنند.فکر میکنن افسردگی قسمتی از زندگیشونه .اگر بهشون بگید که برو پیش روانپزشک و روانشناس شاید ناراحت بشن.
به هر حال شما باید بهش نزدیک بشید و بگید که تو سرحال نیستی چیزی شده ،بنظرم داری افسرده میشی،بنظرم اضطراب داری، میخای با هم بریم دکتر شاید بتونه کمکت کنه،شوهر دوست من هم افسرده بود و رفت دکتر و خوب شد.بدون شک شما باید کمکش کنید. ممنونم

سلام جناب دکتر
خانمم به گمانم افسردگی گرفته چطوری کمکش کنم بهترشه

سلام به روانشناس ببریدش.ممنونم.

سلام آقای دکتر، همسر من شدیداً افسرده است، در جریان ۵ ماه دو بار دست به خودکشی زده است اما نجات پیدا کرد، مشکل اینجاست که من نزد همسرم نیستم و او همین ۵ ماه است که از راه پر از خطر و پیاده رفته اروپا و اونجا تنهاست، اون همش دنبال بهانه و دلیل برای جنگ و حتی طلاق و جدایی است، و وقتی وقتی اعصبانی است هر چیزی که من بهش بگم میگه تو بی احترامی میکنی و زنی زندگی نیستی ، تو به من و زندگی ما ارزشی نمیدی، در حالیکه اصلأ همچین چیزی نیست و من عاشق همسرم هستم، من هر کاری میکنم اون از یی جایی یی دلیلی برای خودش پیدا میکنه تا با من بد بشه و دعوا کنه، من باید چه کار کنم آقای دکتر ؟

سلام همسرتون مشکلات جدیی داره و نیاز به بستری داره.بنظرم ازاینجا نمیتونید کاری براشون بکنید.