اختلال دوقطبی خفیف یا دو قطبی ۲ و ۳

                   اختلال دوقطبی خفیف

      دوقطبی  یعنی چی؟

       اختلال های دو قطبی ضعیف به طیفی از بیماریهای خلقی دوقطبی گفته میشود که در آنهاتغییرات یا نوسانات خلقی و روحی را در کنار مشکلات رفتاری فرد میبینیم.اما منظور از تغییرات خلقی چیست؟

      ۱- گاهی فرد سرحال، خوش بین ،بگو بخند سهل گیر ،مثبت ،خوشحال ،نترس و بی احتیاط و بی ملاحظه است.در کنار آن ممکن است حساس ،تحریک پذیر ،کم طاقت و پرخاشگر باشد.

       ۲ -گاهی فرد ممکن است روحیه ای غمگین و افسرده ،ناراحت وکسل،اخمو،بی انرژی،کم حرفوگوشه گیر،منفی نگر،ملاحظه کار،دوری گزین و غیرمعاشرتی داشته باشد.درعین حال ممکن است حساس ،تحریک پذیر ،پرخاشگر،بهانه گیرو کم طاقت باشد.

    بیماری که دچار مشکل دوقطبی خفیف یا دوقطبی 2 یا 3 است روحیاتش مانند آنچه بیان شد در تغییر است.مثلا برای چند روز یا هفته و یا ماه روحیه نوع اول و برای چند روز روحیه و رفتار نوع دوم را دارد.
کسانی که ازبیرون بیمار را میبیننداز خود می پرسند چرا امروز برعکس دفعه پیش او این تصمیم یا این واکنش را نشان داد؟  چرا بداخلاق شده؟ چرا امروزاینطوررانندگی میکند؟ چرا از دیروز پرخاشگرانه جواب میدهد؟ وقتی در طول روزها و هفته ها چنین رفتارهای نامناسب یا غیرمعمول یاآسیب زننده ادامه می یابد مااز خود میپرسیم کجای کار او اشکال دارد؟چرا گاهی اینقدر غیرقابل تحمل میشود؟ چرا دمدمی مزاج است؟  آیا ممکن است دوقطبی باشد؟
زمانهایی که فرد دچار سرخوشی مشخص(  مانیا )وشاد  و پرانرژی بودن و کم خوابی و خوشگذرانی و میل جنسی بالا وولخرجی است و اعتماد بنفس بالایی دارد تشخیص دوقطبی چندان مشکل نیست.
مشکل تشخیص زمانی است که دوره واضح ومتمایزی از شادی و سرخوشی نمیبینیم بلکه فردی تحریک پذیر،حساس،بدبین و جدی را میبینیم.فردی که به هر چیز گیر میدهد،زودعصبانی میشود،اززندگی خسته میشود،بی حوصله و مضطرب است،در عین حال بیخواب است،پرحرف و شاکی و ایرادگیراست،حق بجانب و خودبزرگ بین است.انعطاف پذیرنیست و قهر می کند.حاضراست ساعتها بحث کند اما همچنان بدبین است.
زمانی که برای چنین فردی اختلال دوقطبی خفیف مطرح میشود امیدمان این است که با درمان اخلاقیات ورفتار وی بهتر بشود.درنتیجه در اینجا بطور ظریفی مساله سلامت روان مطرح میشود،آیا این فرد از نظر روحی روانی سالم است؟                                                                                                          آیابادرمان مناسب وموثرفرد,تصمیم گیریهای خانوادگی،شغلی،تحصیلی،قضاوتها،گرایشهاو خلاصه فرازو و فرودهای زندگی او کاهش می یابد و خود و خانواده اش به آرامش نسبی میرسد؟
پاسخ به این سوال که فرد مورد نظر اختلال دوقطبی داردیا خیر نیاز به دانستن تاریخچه و داستان زندگی فرد برای چندین ماه تا چند سال دارد و نباید در مطرح کردن تشخیص شتابزده عمل کرد.پس از بررسی داستان زندگی فرد و فرازو فرود های زندگی او ،روانپزشک با دیدگاهی مبتنی بر خرد وبا درنظر گرفتن زمینه اجتماعی و فرهنگی و طبقاتی فرد و با در نظر گرفتن خرد جمعی به این نتیجه میرسد که رگه ای از تصمیمات غلط و افکار و تکانه های نامتناسب همراه با تحریک پذیری وافسردگی یا عدم تمرکز و روحیه و خلق متغیر دیده میشود.به عبارتی همواره در هنگام مشکلات شخص،خلقیات و روحیه بیمار با وضعیت معمول متفاوت بوده است پس در این حالت تشخیص دوقطبی خفیف یا نوع ۲ و یا ۳ مطرح میشود.

  یکی از مهمترین دلایلی که باعث مراجعه زوج ها به روانپزشک میشود مشکلات رفتاری ناشی از اختلالات دو قطبی است.علل شایع دیگر ناشی از مصرف مواد و ناشی از کمبود تمرکز ومشکلات شخصیتی است.

                نیاز به درمان در دوقطبی خفیف

آیا زمانی که تشخیص دو قطبی خفیف مطرح میشود درمان آن موفقیت آمیز خواهد بود؟ آیا با درمان میتوان سبب کاهش تنشها و مشکلات بین فردی و خانوادگی و شغلی شد؟ حقیقتا درمان ایده آل دوقطبی خفیف قرار است به بهبود زندگی فرد وخانواده منجر شود.بنابراین با پذیرش مشکل از طرف فرد مشکل، راحت تر حل می شود.اما گاهی  بیمار مشکل خود را نمیپذیردولی حاضر به همکاری در خوردن دارو هست.خود این پذیرش دارو نیز قدم بزرگی است.اما چرا بیمار نمیپذیرد که اختلال دو قطبی دارد؟چون فکر میکند تمام تصمیمها و اشتباهات گذشته و خلاصه مسولیت همه مشکلات گذشته بر دوش او خواهد افتاد.چنین فکری میتواند برای او یک بحران ایجاد کند لذااو ترجیح میدهد چنین تشخیص پرمسولیتی را نپذیرد.

درمانگردر اینجا باید عملگرا باشد و بگوید که هدف بهتر شدن اوضاع است واگر دارو در عمل تاثیر خوبی داشته باشد چرا از آن استقبال نکنیم؟چون هزینه بسیار کمتری را برای آینده خواهیم پرداخت.هزینه احساسی کمتر،درگیری کمتر،اخلاق بهتر،رابطه بهتر،لذت بیشترورنج کمتری نسیبمان خواهد شد .بدون درمان رابطه بازنده-بازنده تمام خواهد شد و با درمان برنده -برنده به پیش خواهدرفت.مساله حق و ناحق یا غلط و درست نیست بلکه مساله گفتگو و ارتباط دو طرفه است.
اختلال دوقطبی ضعیف و یا دوقطبی ۲ و یا۳ در کودکان هم رخ میدهد اما تشخیص آن میتواند بسیار مشکلتر باشد.در چنین مواردی مادر پدر تغییرات خلقی و رفتاری را در فرزند خود میبینند اما در بسیاری موارد آن را به رفتار کودکانه و طبیعی ربط میدهند ونه به یک مشکل. در این موارد نیز باید با احترام به نگرانی مادرپدر از تشخیص زوردس و فوری اجتناب کرد و ابتدا فقط بر سر اینکه آیا رفتار کودک به خودش و اعتماد بنفسش و روابطش با کودکان دیگر
آسیب می زند یا خیر توافق کرد.

 درمان دو قطبی خفیف یا دو قطبی ۲ و ۳

درمان دوقطبی خفیف چالش برانگیز است.بسیاری از مواقع ممکن است اضطراب شدید یا وسواس یا نا امیدی یا تحریک پذیری شخص بیشتر بچشم آید و در نتیجه داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب یا ضدوسواس تجویز شود.   گاهی ممکن است بیخوابی فرد آزار دهنده باشد و بطور مثال ازداروهای ضددوپامین استفاده شود.گاهی با توجه به سابقه خانوادگی و وراثت دوقطبی  از داروهای معروف لیتیم و والپروات سدیم استفاده  میشود.
مهمترین مساله قبل از شروع درمان دارویی برقراری یک رابطه درمانی خوب و موفق بین روانپزشک و مراجع است.فضای درمان نباید بیش از حد مدیکالیزه،پیچیده و تخصصی و تکنیکی باشد زیرا در این حالت با کوچکترین عارضه و حساسیت دارویی بیمار درمان را رها میکند.وقتی صحبت از خرد جمعی و خردورزی و عملگرایی در تفسیر مشکلات بیمار است باید بیش از هر زمان دیگری فروتن باشیم و انسانی رفتار کنیم و از توضیحات پیچیده خودداری کنیم ،چرا که بیمار ،خود،برای یافتن توضیحی در مورد بهم پیچیدپیهای زندگی   خودش مراجعه کرده است.
پس در نهایت ممکن است طیف مختلفی از داروها در درمان بکار رود و اتفاقا هر کدام هم تاثیر مثبت خود را داشته باشند.این بدان معنا نیست که تشخیص هر پزشک با دیگری متفاوت بوده است.

 نتیجه گیری

(۱) هنگامیکه از تشخیص دو قطبی خفیف یا دوقطبی ۲ ویا ۳ صحبت میشود ما با یک مشکل چندین ساله روبرو هستیم و منطقی است که برای گذاشتن تشخیص عجله نکنیم و تا چند ماه تشخیص را به تاخیر بیندازیم.
(۲) اختلال دو قطبی خفیف در اکثریت موارد یک مشکل خالص نیست و با اضطراب،وسواس،پانیک،مشکلات روان تنی،بی خوابیهاو بدبینی و احساس گناه و مصرف مواد همراه است.
(۳)اختلال دوقطبی خفیف بعلت ماهیت مزمن و مرموز و تدریجی آن ممکن است کمتر مورد توجه و بررسی و درمان قرار گیرد اما باعث مشکلات بین فردی با خانواده و سایرین ومشکلات شغلی ویرانگر شود.
(۴) در مواردی که تشخیص دوقطبی خفیف مطرح است بهتر است به جای تکیه بر واژه ها و توضیحات پیچیده بر مشکلات واقعی و ملموس مانند مشکلات درسی،خانوادگی ،ارتباطی ،شغلی ،اضطراب،بیخوابی،وسواس فکری وناامیدی  فردتکیه کنیم.
(۵) به بیمار انگیزه بدهیم که برای تغییر جرات بورزد و دارو را امتحان کند.به او بگوییم که دارو عوارضی محدود و شناخته شده دارد و از امتحان کردن دارو نترسد.به بیمار بگوییم که اگر دارو تاثیر مثبتی بر رفتارمان داشته باشد در نتیجه با کمترین هزینه بیشترین منفعت را خواهیم برد و دارو تاثیر غیرقابل برگشت نخواهد داشت.بعلاوه اینکه دارو برروی کسی که سالم است و مشکلی ندارد تاثیر خاصی نخواهد داشت.
(۶)از هر فرصتی برای گفتگو و تبادل نظراتمان استفاده کنیم و با یک دیدگاه (من درست میگویم و تو اشتباه میگویی) وارد بحث نشویم و قهر نکنیم و اگر خشمگین شدیم ادامه گفتگو را به زمانی بهتر بیندازیم.
امیدوارم بیشتر و بهتر با چالشهای مربوط به تشخیص و اختلال دو قطبی خفیف شما را آشنا کرده باشم.
دکتر مجید محمدپور ،روانپزشک

دسته بندی : بیماری های روحی و روانی
Subscribe
Notify of

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

12 پرسش
Inline Feedbacks
نمایش همه پرسش ها

بهترین مقاله ای که درمورد توصیف دوقطبی خفیف خوندم .
من دو قطبی خفیف دارم واقعا باورش و پذیرشش سخته چون فاز شیدایی ماخیلی کمه طوریکه بچشم نمیاد و چیزی ک مارو اذیت می‌کنه فاز افسردگی هست که بیشتر همراهمونه برای همین حس میکنیم افسرده هستیم تا دو قطبی.اما وقتی وارد عملکرد ما در زندگی بشید می‌بینید که علی رغم هوش بالایی که داریم عملکرد چشمگیری نداشتیم و حتی گاهی خانواده از دستمون ناراحت هستن .من خیلی دوسدارم بدونم که آیا ازدواج برای ما مناسبه یانه و اینکه عاشق شدن در بیمار دو قطبی خفیف ب چ صورت هست .

سلام
من تازه فهمیدم همسرم دوقطبیه از نوع خفیفش
هیچ گونه علائمی نداره
انگار من دوقطبیم و اون سالمه
فقط ی سوال ذهنمو درگیر کرده
ایا این اختلال ب مرور بد تر میشه یا رو ب بهبودی یا اصلا همون حالت میمونه؟؟؟
منظورم اینع ممکنه در اینده دوقطبی خفیفش ب دو قطبی وخیم برسع؟؟؟؟

سلام وقتتون به خير باشه
خواستگارى دارم كه خودشون مطرح كردن دازاى بيمارى قطبى ژنتيكى هستن و فقط يكبار ٤ سال پيش اين اختلال براشون عود كرده فقط ممكنه با مصرف دارو(دپاكين) كنترل بشه و هيچ وقت دوباره تكرار نشه؟ هربار كه ديدمشون خيلى نرمال و عادى بودند

سلام و وقت بخیر.آقای دکتر علائم افسردگی رو دارم،تمرکزم پایینه،حوصله هیچ کاری رو ندارم،اشتهای زیادی دارم،هرچقدر می‌خوابم روی سطح انرژیم تاثیر چندانی نداره،حواسم همیشه پرته،به راحتی ناامید میشم و…اما خب اگه افسرده باشم باید دچار بی میلی جنسی هم باشم درحالی که میل جنسی من بیش ازحده وبعضی اوقات دست به کارهایی میزنم که حسابی باعث خجالت و پشیمونیم میشن.حس میکنم که کنترلی روی رفتار و افکار جنسیم ندارم.البته بقیه علائم مانیا رو در خودم نمی‌بینم.نمی دونم چم شده؟لطفا یه راهنمایی کنید.

سلام خسته نباشید ، من کسی هستم که از بچگی خیلی تخیلی ، نگران آینده و ترسو در انجام کارها بودم ، فراموش کار و مشکل در تمرکز دارم ،۲۲ سالمه الان فکر میکردم دو قطبی م . رفتم پیشه روان پزشک خانوم گفتن که دو قطبی خفیف نوع ۲ داری ! بهشون گفتم دارو بنویسن برام ولی حالم بدتر شد ، الان آقای دکتر چ تشخیصی برام دارید ؟؟؟

سلام ب شما ، من ۲۲ سالمه ، از بچگی به شدت وابسته و ساکت ولی در حین حال بسیار پر انرژی بودم ، در تحصیل متوسطم و خلق و خوی ثابتی ندارم با دیدن یک فیلم سینمایی فلان بازیگر (هنرپیشه قاضی) تصمیمم میگرم ک قاضی بشم شخصیت ثابتی ندارم ! ایده های و موضوعات مختلفو متفاوتی در سر دارم چون عملگرا نیستم همشون آرزو میشن و در کل دکتر جان تخیلی هستم ! رفتم پیش روان پزشک خانوم گفتن دو قطبی خفیف داری ! دارو بهم دادن ولی حالم بدتر شد ( صدا ها تو سرم بیشتر شد ، خیلی از نظر روانی حساس تر و زودرنج تر شدم ) ولی من دوران شیدایی و امیدواریم طولانیه و افسردگی یک هفته یا دو هفته بیشتر نیست(خودم ب خدوم انرژی منفی میدم ) الان آقای دکتر به نظرتون من چیکار کنم دارو نیاز دارم یا نه ؟ خیلی مممنون

سلام من یه دوقطبی هستم سال 90 دو قطبی من تشخیص داده شد تا حالا بیش از 7 الی 8 روانپزشک عوض کردم بخدا دیگه خسته شدم احساس تنهایی شدیدی میکنم به هیچ روانپزشکی دیگه اعتماد ندارم همشون یه مشت قرص به آدم میدن دو بار ازدواج کردم اما شکست خوردم می‌خوام خود کشی کنم اما می‌دونم گناه داره تو رو خدا کمکم کنید ممنون موبایل 09221880149